Web Analytics Made Easy - Statcounter

«۶۰ درصد سوختگی داشت. پزشک‌ها از او قطع امید کرده بودند. من نمی‌دانستم چه کنم. داشتم همسرم را از دست می‌دادم، آن هم به خاطر اشتباه خودم.‌ای کاش آن کار را نمی‌کردم...»

به گزارش ایران، این‌ها را با صدای لرزانش می‌گوید و اشکش سرازیر می‌شود. دائم می‌گوید که اگر آن کار را نمی‌کرد همسرش دچار مشکل نمی‌شد.

ابراهیم مصیبی که چند سالی است سرایدار یک مدرسه ابتدایی در رباط کریم است می‌گوید: «۲۵ سال است در آموزش و پرورش کار می‌کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اوایل کارم، ۱۴ سال در یک مدرسه کشاورزی در رباط کریم در قسمت گاوداری کار می‌کردم. هر روز ساعت چهار صبح بیدار می‌شدم و گاو‌ها را می‌دوشیدم و بعد به سایر کار‌های مدرسه رسیدگی می‌کردم. من همه عمرم را تلاش کردم تا شرافتمندانه زندگی کنم، ولی نمی‌دانم چرا دائماً بد می‌آوردم و این بار، بدبیاری‌هایم گریبانگیر همسرم شد.»

او تأکید می‌کند: «ماجرا به شب چهارشنبه سوری سال ۱۳۸۸ بر می‌گردد. از آنجایی که مدرسه شبکه گازرسانی نداشت، ما از گالن‌های ۲۰ لیتری گازوئیل برای سوخت‌رسانی به بخاری‌های مدرسه استفاده می‌کردیم.»

چهارشنبه سوری شوم

این بابای مدرسه که بغض گلویش را گرفته، اینگونه ادامه می‌دهد: «چهارشنبه سوری بود. پسر کوچکم محمدرضا، که آن موقع ۱۰ ساله بود، آتش بازی می‌کرد. او یک گالن گازوئیل برداشته بود تا آتش را مشتعل‌تر کند که ناگهان دستش آتش گرفت.»

به اینجای خاطره که می‌رسد، دیگر نمی‌تواند خودش را کنترل کند. مکثی طولانی می‌کند و می‌گوید: «همسرم زهرا، سریعاً خودش را به پسرمان رساند تا نجاتش دهد. بالاخره او توانست دست محمدرضا را خاموش کند، ولی من که دیرتر به این ماجرا رسیده بودم، قصد داشتم شرایط را از حالتی که بود خارج کنم که حادثه بدتر، به دست من رقم خورد.»

مصیبی در ادامه ماجرا می‌افزاید: «من می‌خواستم گالن گازوئیل را از آن محیط دور کنم که با لگد آن را پرت کردم تا از آتش دور بماند، ولی تمام آن گازوئیل‌ها روی همسرم ریخت. زهرا سوخت و من مانده بودم که چه کنم.»

بازگشت از مرگ

«هرچه طلا داشتیم، فروختم. از دوست و آشنا قرض کردم. اداره آموزش و پرورش رباط کریم هم ۵۰۰ هزار تومان به من کمک کرد. همسرم با ۶۰ درصد سوختگی در بیمارستانی در تهران بستری شده بود و همه پزشکان از او قطع امید کرده بودند. بیمه هم هزینه‌های درمان همسرم را تحت پوشش قرار نمی‌داد، چون زیبایی به حساب می‌آمد. من نمی‌دانستم چه کنم. داشتم همسرم را از دست می‌دادم، آن هم به خاطر اشتباه خودم.‌ای کاش آن کار را نمی‌کردم...» این‌ها را می‌گوید و افسوس می‌خورد و می‌افزاید: «همسرم روحیه خوبی داشت و همه را متعجب کرد. او توانست بعد از یک ماه و نیم بستری بودن در بیمارستان، بهبود یابد. بعد از آن، آثار سوختگی در او بود، ولی رفته رفته حالش بهتر می‌شد. او همچنین از نظر روانی نیز به هم ریخته بود و سریعاً عصبانی می‌شد. تا اینکه چهار ماه قبل، اتفاقی برایش رخ داد که داغ سنگینی بر دل من و فرزندانمان گذاشت.»

سفر ناگهانی

این بابای مدرسه در ادامه می‌گوید: «همسرم چهار ماه قبل، به طور ناگهانی سکته مغزی کرد. ۲۰ روز در بیمارستان بستری بود. بعد از آن دکتر‌ها به واسطه مرگ مغزی به طور کامل از خوب شدن حال زهرا ناامید شدند و از من خواستند که رضایت دهم اعضای بدنش را اهدا کنند.»

فرشته نجات

ابراهیم مصیبی با افسوسی در صدایش می‌گوید: «زهرا خیلی پیشتر وصیت کرده بود که اعضای بدنش را اهدا کنند. من به خواست خودش و برای اینکه افراد دیگری بعد از او بتوانند زندگی کنند، با این کار موافقت کردم؛ پسرم ناراضی بود و تصور می‌کرد ما قرار است اعضای بدن مادرش را بفروشیم. او می‌گفت چرا باید مادرم را تکه تکه زیر خاک بفرستیم؟»

او در ادامه می‌گوید: «پسرم کم کم با موضوع اهدای عضو آشنا شد و رضایت او را نیز کسب کردم تا از بابت این کار خیر ناراحت نشود. پسرم این شب‌ها، بسیار گریه می‌کند. من هم خیلی دلتنگ همسرم هستم. زندگی برایم سخت شده است، اما اعضای بدن همسرم تعدادی بیمار را از مرگ نجات داد و او فرشته روی زمین شد.»

این بابای مدرسه می‌گوید: بعد از آن، بچه‌های مدرسه هم سعی می‌کردند به من کمک کنند. آن‌ها به من از دور تسلیت می‌گفتند و بعضی وقت‌ها به من کمک و دلداری می‌دادند. این روز‌ها که مدرسه تعطیل شده است، شرایط برایم به سختی می‌گذرد. جای زهرا خیلی خالی است. فکرش را نمی‌کردم از پیش ما برود.

منبع: فرارو

کلیدواژه: سوختگی و مرگ قیمت طلا و ارز قیمت موبایل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۲۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی

مرد میانسال که به علت سوختگی در بیمارستان بستری بود پس از دو هفته راز آتش زدن همسر و پسر ۱۱ ساله‌اش را فاش کرد.

به گزارش مشرق، اواخر فروردین امسال ، مرگ زن جوانی در بیمارستان سوانح و سوختگی به تیم جنایی اعلام شد. به دنبال این گزارش، تیم تحقیق راهی محل شده و در بررسی‌ها مشخص شد که ساعاتی قبل این زن را به همراه شوهر و پسر ۱۱ ساله‌شان که همگی دچار سوختگی شده بودند به بیمارستان منتقل کرده‌اند.

زن جوان ساعاتی بعد به علت شدت سوختگی جانش را از دست داد. این در حالی بود که پسر ۱۱ ساله نیز دو روز بعد با وجود تلاش کادر درمان فوت کرد اما مرد میانسال که از ناحیه دو دست دچار سوختگی شده بود، پس از بهبودی تحت بازجویی قرار گرفت و راز قتل همسر و فرزندش را برملا کرد.

او در تحقیقات گفت: نقاش ساختمان هستم و مدت‌هاست که با همسرم اختلاف داشتم. روز حادثه از پسرم خواستم که با من به محل کارم بیاید اما او مخالفت کرد و سر همین مسأله بحث‌مان شد وقتی همسرم وارد دعوا شد با عصبانیت کنترلم را از دست دادم و روی خودم و همسر و فرزندم بنزین ریختم. آن زمان اصلاً متوجه نمی‌شدم که چه کار می‌کنم. ناگهان کبریت را کشیدم و آنها شعله‌ور شدند. خودم نیز دستانم دچار سوختگی شد. به دنبال صدای فریاد و کمک‌خواهی همسر و فرزندم، همسایه‌ها به کمک‌مان آمدند و با حضور امدادگران، آتش خاموش شد و ما به بیمارستان منتقل شدیم.

به دستور بازپرس جنایی، متهم ۴۹ ساله پس از ترخیص از بیمارستان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار خواهد گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست
  • نقاط حادثه‌خیز شهر قم اصلاح شود/ لزوم احداث پارکینگ مورد نیاز
  • بازداشت سرایدار خیانتکار یک مزون در شمال تهران
  • فرونشست وحشتناک زمین ؛ پراید در زمین فرو رفت
  • فیلم| اعتراف اشکان خطیبی به زندگی سخت در خارج از ایران؛ خودم به همه چیز پشت پا زدم
  • فرونشست وحشتناک؛ پراید در زمین فرو رفت
  • فیلم| اشکان خطیبی به زندگی سخت در خارج از ایران اعتراف کرد: خودم به همه چیز پشت پا زدم
  • فرونشست وحشتناک زمین؛ پراید در زمین فرو رفت
  • مرد نقاش، راز آتش زدن همسر و فرزندش را فاش کرد
  • راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی